Nostalgia - یادمانه !

بیست و چهار ساله که دیگه مدرسه نمی رم .
اما...
بوی ماه ِ مهر هنوز در مشامم تازه ست ...

بیست و چهار ساله که دیگه مدرسه نمی رم .
اما...
بوی ماه ِ مهر هنوز در مشامم تازه ست ...

بدون شرح
چه خوب که اومده بودید...
چه بد که بعضی از دوستان نبودند ...
چه آش خوشمزه ای بود ...
چه شب خوبی بود ...
............................................................................
ریحانه ی نازنین!
دست گلت نتیجه ی خوشمزه ای رو نصیب مون کرد ...
مرسی عزیزم .

دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه ی کفش فرار و ور کشید
آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن
خودش و توو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش می خواست ولی
آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت
خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
محمد علی بهمنی
..........................................................................
لطفن تصویر به همراه موسیقی ِ های لایت آبی تماشا شود
لطفش بیشتره ...البته پیشنهاد می شود!
توجه توجه توجه (مخصوصن بابای علی بیشتر توجه کنه!)
مژده به طرفداران آشانه های قهوه خونه و علاقمندان ِ آش پسند
و آش خورمون ! (منظور سربازان و مبتدیان نیستند )
روز چهارشنبه سر آشپز خوشگل مون که فعلن اسمش رو فاش
نمی کنیم مژده ی آش داده و امشب طی مذاکره ای روز چهارشنبه
به عنوان روز آشانه تصویب شد ... لطفن حضور و عدم حضور خودرا
طبق رسم همیشه به اینجانب (سرقهوه چی) اطلاع دهید ...
لطف کنید خبر دادن رو موکول به لحظه ی آخر نکنید چراکه باید
آمار نخودو لوبیاها به جهت خیسوندن در دست سر آشپز قرار بگیره !

پیوسته دلت شاد سعادت باشد
هر سبزۀ سبز رنگ بهارت باشد
راهـت سپید راه عــدالـت باشد
ایــــــزد پـشـت و پـناهت باشد
میلادت ای دوست مبارک باشد
دلـشاد ازین اهل جماعت باشد . . .

نتیجه ی یک تحقیق در آمریکا نشان داده است که هر قدر اندازه
بیضه پدرها کوچکتر باشد، میزان مشارکت آنها در بچه داری
بیشتر است.
پژوهشگران در دانشگاه ایموری در آمریکا میگویند که پدرانی
که بیضههای کوچک دارند بیشتر در کارهایی مثل غذا دادن،
حمام کردن و عوض کردن پوشک بچه مشارکت میکنند.
آنها همچنین تفاوتهایی در اسکن مغزی پدرها هنگام نگاه
کردن به عکسهای فرزندشان یافته و این را با اندازه بیضهها
مرتبط دانستهاند.
عوامل دیگری چون انتظارات و باورهای فرهنگی مردان هم نقش
مهمی در میزان مشارکت آنها در امور بچهداری ایفا میکند.
رابطه شدت میل جنسی و اندازه بیضهها و تمایل به داشتن
رابطه جنسی متعدد در حیوانات کشف شده است.
این پژوهشگران درباره یک تئوری مربوط به تکامل تحقیق میکردند.
بر اساس این تئوری، در مردان رابطه معکوسی میان صرف انرژی
برای انجام عمل جنسی و میزان انرژی که صرف بزرگ کردن بچهها
میشود، وجود دارد.
بر اساس این نظریه، هر چقدر بیضهها بزرگتر باشد تمایل به تولید
فرزند بیشتر از تمایل به نگهداری و مواظبت از فرزند خواهد بود.
در جریان این تحقیق که نتایج آن در نشریه رسمی آکادمی علوم
ملی آمریکا منتشر شده است، رفتار هفتاد مرد بررسی شده
است که فرزندانشان در سنین یک یا دو سالگی بودند.
تصاویر امآرآی مغزی این مردان نشان داده است که در بخش پاداش
مغز آنهایی که بیضههایشان کوچکتر بوده است، تمایل بیشتری
به انجام کارهای مربوط به فرزندشان وجود داشته است.
دکتر جیمز ریلینگ، یکی از این پژوهشگران به بیبیسی گفت:
"این تحقیق نشان میدهد که بعضی از مردان به طور طبیعی
علاقه بیشتری به بچهداری دارند، اما فکر نمیکنم این مسئله
بهانه خوبی برای سایر مردان باشد. شاید بعضیها باید برای
مشارکت در بچهداری بیشتر تلاش کنند."
پژوهشگران معقدند که اندازه بیضهها احتمالا از طریق میزان
هورمون تستوسترون می تواند روی رفتار مردان تاثیر بگذارد،
اما هنوز مشخص نشده که پروسه بچهدار شدن بتواند تاثیری
روی پدرها داشته باشد.
دکتر ریلینگ می گوید: "برای نمونه ما می دانیم که وقتی
مردها پدر میشوند میزان هورمون تستوسترون آنها کاهش
پیدا میکند."
انتظارات اجتماعی و فرهنگی مردان در انجام وظایف پدری آنها،
در این تحقیق مد نظر قرار نگرفته است.
..........................................................................
BBC
مردم زباله ای به بخشی از مسیحیان مصر گفته می شود که در
سال 1940 از مصر شمالی به اطراف قاهره مهاجرت کردند و
در اطراف شهر به دامداری و زراعت پرداختند. ولی با گذر زمان،
جمع آوری زباله و بازیافت آن را سودمندتر یافتند و امروزه بیشتر
آن ها به جمع آوری زباله مشغول اند. به خاطر بافت اسلامی کشور،
این مسیحیان که نتوانسته اند با جامعه درآمیزند، ترجیح داده اند
که به جای ورود به شهر، در اطراف آن زندگی کنند، گرچه برخی
از آنان توانایی خرید خانه و تشکیل زندگی
را دارند.
فرقه ی زباله ای که امروزه تعدادشان به 30 هزار نفر می رسد،
در کوه های اطراف قاهره چندین کلیسا ساخته اند که بزرگترین
آن کلیسای Monastery of St. Simon با ظرفیت 20 هزار نفر،
بزرگترین آنها و همچنین بزرگترین کلیسای خاورمیانه است.

..................................................................................................
پی نوشت:
.

کفش های سرگردان در یادبود ده هزار یهودی تیرباران شده در
خلال جنگ
جهانی دوم در کرانه رود دانوب در بوداپست مجارستان.
در سالهای 1944-1945، به هنگام اشغال کشورتوسط آلمان نازی،
نظامیان وابسته به حزب فاشیست مجارستان موسوم به صلیب
شکسته، متناوبن با جدا کردن گروه های یهودی آن ها را کنار رود
دانوب می آوردند، ازشان می خواستند کفشهای شان را دربیاورند
و پابرهنه بایستند. با شلیک گلوله، قربانیان تعادل شان را از
دست می دادند و جسدشان به درون رودخانه پرت می شد. به
این ترتیب مشکل دیرینه کشتار در مقیاس صنعتی
( با
اجساد چه کنیم؟) راه حل پیدا می کرد.
از میان جمعیت 825 هزار یهودی ساکن مجارستان پیش از آغاز
جنگ جهانی، 550 هزار تن در جریان پروژه یهودی زدایی رایش
سوم موسوم به "راه حل نهایی" جان باختند.
داشته باشین تا برگردم .
قربون همگی
اگه دوست داشتین مشاعره ش کنین :
قدح بشکست و دل بشکست و جام باده بشکسته
خدایا ! در سرای من چه بشکن بشکن ست امشب ..
سرویس پول اینترنتی بیت کوین، یک پول منحصر بفرد است از این
جهت که پشتوانه اش نه فلزات قیمتی و نه تضمین دولتی است
بلکه یک الگوریتم پیچیده رمزگذاری است که باعث می شود در هر
مقطع زمانی، تنها یک مقدار ثابتی از پول در جریان باشد. مبادلات
مالی با این پول، اثری از دو سمت باقی نمی گذارد با این حال همه
می توانند میزان و مبادلات پولی را مشاهده کنند. این مقدار از
گمنامی، باعث شده که این پول به عنوان مهم ترین وسیله خرید
مواد مخدر در اینترنت تبدیل بشود. ده درصد از گردش مالی این
پول در همین زمینه خرج می شود. اما یک استاد دانشگاه تلاش
کرده است که نشان بدهد این پول آنچنان هم گمنام و امن نیست.
او و همکاران ش، با مشاهده الگوریتم تبدیل پول، که معادل پس
گرفتن پول خرد وقتی اسکناس خرج می کنید است، توانسته است
جا به جایی پول در یک وب سایت معتبر خرید مواد مخدر را ردیابی
کنند. با این مکانیسم اگرچه نمی شود کسی که واقعا خرید
می کند را پیدا کرد ولی پلیس می تواند به محض اینکه تلاش
بشود این پول را به پول رایج تبدیل بکنید فرد را ردیابی کرده و
درخواست رسمی فاش شدن نامش را بکند. البته اگر پول تان
را با بیت کوین فرد دیگری تبدیل بکنید (معادل پول شویی)
ره گیری ش غیرممکن می شود ولی این استاد دانشگاه می گوید
از چهار باری که تلاش کرده این کار را بکند دو بار پول تحقیق شان
را خورده اند.
..................................................

یک وقتایی آدم دوست داره یه متنی بنویسه کاملن تاویل بردار!
دیگران هم میان و براساس شخصیت شون ، برداشت شون رو
می نویسند که هم فاله و هم تماشا ...
اما یه وقتی هست که تو می دونی چی می خوای بگی ...
اصلن می دونی چی می خوای به کی بگی!
به نظرم با این شرایط خیلی مسخره ست که یکی دو جمله
بنویسی که مخاطبش در اصل یکی دونفرند ولی یه جماعتی رو
بذاری سر کار ...
یک وقتی هم هست که ماجرا رو می نویسی و دلت می خواد
دیگران هم نظر بدن. این هم خط و ربطش مشخصه .
و اما
حکایته چند تا وبلاگ از میون ِ وبلاگای دوستان از نوعه سرکاری
شده این روزا :
مثلن طرف نوشته : ماست سفید است .
یکی کامنت گذاشته : ماستی که سفید نباشد سیاه است.
یکی دیگه : این ماست محلی ست یا پاستوریزه؟!
بعدی : از ماست که بر ماست و و و
یا مثلن یکی پست نوشته :
من ماست می فروشم آیا من در صنف
ماست بندان می گنجم؟!
یکی نظر داده : اگه فقط لبنیات می فروشی آره
یکی دیگه : من ماستت رو نخوردم نمی دونم !
بعدی: ببخشید ماست بندی تون کجاست؟!
بعد از بعدی: ماستت چون انگبین شیرین بود
خورده ام این ماست را شهد و شکر شیرین بود.
و و و
اون یکی پست گذاشته :
تابستان خود را چگونه گذراندید؟
من رفتم عشق و حال .خیلی هوا خوب بود . می خوام آدم خوبی
باشم . آی لاو یو پی ام سی
ضرب المثل نوشت: هیچ بقالی نمی گه ماست من ترشه!
تجربه نوشت: ماست همسایه خامه ای نیست ! خوردم که
می گم ... یادتون باشه که بهترین ماست ، ماستی هست
که توی خونه درست می شه!
خلاصه به جای این که ماستا رو کیسه کنن و چکیده و
با کیفیت ... برداشتن هی توش آب می بندن ... یَک دوغی بشه
که بشه توش کلی شنا کرد و زیر آبی رفت ... تازه اگه موج هم
بیفته توش که سر و کله ی موج سوارا هم پیدا می شه .
از ما گفتن بود ...
.......................................................................
عکس تزیینی است.
هرکی دلش خواست مطالب این پست رو به خودش بگیره.
نتیجه ی یک تحقیق می گه:
انسان ها در مورد خودشان کندتر از دیگران قضاوت می کنند.
اگر از شما بخواهند که به «منصف» بودن دوستان و اطرافیان
و خودتان، نمره بدهید (مثلن صفر تا بیست) اکثر انسان ها در
مورد دیگران سریع نمره می دهند، اما وقتی نوبت خودشان شد،
کندتر و دیرتر می توانند نمره دهند. دلایل متعددی برای این رویداد
ذکر شده است. از جمله این که اطلاعات ما در مورد خودمان بسیار
زیاد است و نیاز به پردازش بیشتری داریم و نیز این که ما خودمان
را آنقدر دوست داریم که دل مان نمی خواهد در مورد خودمان قضاوت
اشتباه کنیم…
* اگر عاشق کسی باشی، او «من دیگر تو» است . بنابراین نباید
بتوانی به سرعت در موردش قضاوت کنی. اگر دیدی که در مورد
کسی سریع قضاوت میکنی بدان که عاشقش نیستی و برای تو،
«یکی مانند دیگران» است.
.................................................................................
*محمدرضاشعبانعلی
ما در غالب موارد راه را در پرتو نشانه ها می یابیم. هر نشانه
مثل تیر چراغ برق است که میدانی را در اطرافش روشن می کند.
مکانی که در شعاع نشانه درمی آید "آشنا"ست، و مکانی که از
آن بیرون می ماند، "ناآشنا". خط نور نشانه ها را می گیریم تا ذرّه
ذرّه در دل تاریکی راه را بیابیم. اما گاهی تا به خود می آییم
درمی یابیم که "چیز" ها دیگر "نشانه" نیست. چراغها خاموش
شده است. مکان بیگانه و همگن است: دیگر نمی توانیم شمال
را از جنوب، و شرق را از غرب بازبشناسیم. راه را گم کرده ایم
برای آنکه "جهت" را نمی یابیم. نشانه که نباشد، فضا همگن
می شود، و فضا که همگن می شود، "جهت" گم می شود،
و جهت که گم می شود، ما گم شده ایم.
اما آدمها بیش از یک جور "گم" می شوند. ما گاهی در مکان آشنا
گم می شویم. مثلاً گاهی برای قدم زدن به کوچه پس کوچه های
اطراف خانه مان می رویم. غرق اندیشه قدم می زنیم. یکباره
سربلند می کنیم و با حیرت خود را در جایی کاملاً غریبه می یابیم.
بی اختیار از خودمان می پرسیم: "من کجا هستم؟" چند لحظه ای
طول می شد تا دریابیم که در انتهای کوچه خودمان هستیم!
کوچه همان کوچه است، نشانه ها همان نشانه هاست، اما
ما آنها را بازنمی شناسیم. در کوچه خودمان گم شده ایم!
آدمها در این دنیا غالباً در کوچه خودشان گم می شوند!
آرش نراقی
سوسه آمدن امروزه به معنای زیرآب کسی را زدن ، منافقانه رفتار
کردن ، و فریبکاری به کار می رود. اصل این اصطلاح از کلمه
“سوسه ” می آید که در فرهنگ فارسی به معنی آفت یا شپش و
کرم گندم و یا هر نوع آفت است.( دهخدا ) گویا در زمان قدیم
وقتی تاجران گندم با هم معامله ای می کرده اند این نکته که
بار گندم “بی سوسه ” است یکی از شرایط معامله بوده. اصطلاح
معامله بی سوسه به تدریج در معنای معامله بی غل و غش در
سایر بخش های تجارت رایج می شود. و نهایتا سوسه آمدن
به معنای پیش گفته از همین اصطلاح ساخته و با کمی تحول
در معنا متداول می شود.
داستان های متفاوتی از زندگی دکتر حسابی شنیده ایم.
موارد زیر به او منسوب شده است:
• موسس دانشگاه تهران
• مرد علمی سال ۱۹۹۰
• بزرگترین فیزیکدان ایران
• شاگرد و دوست صمیمی اینشتین
• صاحب چندین مقاله مهم در دنیای فیزیک و اپتیک
و موارد دیگر…
بسیاری از فرهیختگان و شاگردان دکتر حسابی این موارد را
شایعات و اغراق های پسر او می دانند.
دکتر مهدی گلشنی، مدیر گروه فلسفه علم و رئیس پیشین
دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف، یکی از فیزیکدانان
برجسته ایران است. او غلو پیرامون دکتر حسابی را سبب
ضربه زدن به شخصیت او می بیند، او که شخصاً شاگرد دکتر
حسابی بوده او را دارای اطلاعات خوب اما استادی غیرکارامد
برای دانشجویان می داند. همچنین داشتن مقالات متعدد و
رابطه نزدیک ایشان با اینشتین را شایعه خوانده است.
ضیاء موحد استاد فلسفه و منطق و مدیر گروه منطق انجمن
حکمت و فلسفه ایران و شاگرد دکتر حسابی ست. او درباره
” دکتر حسابی مسلماً خدمتگزار فرهنگ ایران و انسانی
ایراندوست بود و به عنوان یک سناتور، از امکاناتش برای
پیش بردن علم فیزیک در ایران استفاده کرد . این نبوغ ادعایی،
در دکتر حسابی وجود نداشت و هیچ کس چنین ادعایی نداشت
و اصلاً نام دکتر حسابی هم در تاریخ علم فیزیک، به عنوان یک
دانشمند بزرگ ثبت نشده است. البته من همیشه به دکتر
حسابی به عنوان یک معلم احترام می گذاشتم ولی به هیچ
وجه یک معلم خوب فیزیک نبود.”
رضا منصوری، استاد دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف،
نخستین رئیس و از مؤسسین انجمن فیزیک ایران است.
وی همچنین از بنیانگذاران پژوهشگاه دانش های بنیادی و
مرکز نشر دانشگاهی، معاون پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات
و فناوری در دولت محمد خاتمی ست. او بزرگترین منتقد شایعات
در باب دکتر حسابی ست:
” متاسفانه واژه غلو درباره دکتر حسابی، خیلی کم است. آنچه در
جامعه ما رخ داده، خیلی بیش از غلو است. مثلاً در کتب درسی
آموزش و پرورش، دکتر حسابی را در حد نیوتن و اینشتین و یا
حداقل در حد ابن سینا در تاریخ علم ایران معرفی کرده اند ولی
اگر دکتر حسابی را به عنوان فیزیکدان بررسی کنیم، می بینیم که
ایشان در عین اینکه فیزیکدان خوبی بودند، هیچ کار علمی ارزنده ای
که در دنیا بتوان به آن استناد کرد، انجام نداده اند. وقتی مقاله دکتر
حسابی را مقایسه کنیم با بیش از هزار مقاله ای که دانشجویان
و استادان فیزیک ما هر سال می نویسند، می بینیم که این مقاله
اهمیت ویژه ای نداشته است. مقاله ای بوده حاوی اشتباه
محاسباتی، و “پس فرستاده شده” از سوی داور مقاله.”
هفت سین را شایعه خوانده است:
آنها به عنوان میهمانان نوروزی دکتر حسابی اشاره شده است،
همزمان در پرینستون نبوده اند. ”
نوشته دکتر منصوری در این مورد را می توانید
در سایت شخصی خودشان مطالعه بفرمایید.
• هم چنین مشخص شده که مرد علمی سال ۱۹۹۰ موسسه
کمبریج در واقع یک مقام بی ارزش تشریفاتی است که با پرداخت
پول به هر کسی تعلق میگیرد. (همان نوشته دکتر منصوری)
• معروفترین مقالات علمی دکتر حسابی در مجله فیزیکال ریویو،
بیش از ۸ ارجاع ندارد در حالی که تئوری های معتبر حداقل باید
۵۰۰ ارجاع داشته باشد و گاهی تا ۷۰۰۰ ارجاع هم دارد.
• ایده ساخت دانشگاه تهران را مرحوم على اصغرحکمت کفیل
وزارت معارف آن زمان به گفتگوی خود با دکتر حسابی نسبت
میدهد که در باب تاسیس یک مرکز جامع علمی بوده است،
آقای حکمت این ایده را ۵ سال بعد در جلسه هیئت دولت
عنوان و سپس تصویب کرده است.
• هیچ عکس یا سندی مربوط به ارتباط دکتر حسابی با انیشتین
وجود ندارد.
اما ایرج حسابی پسر ایشان مدعی ست که برخی از این وقایع
را در کتاب “استاد عشق” درباره زندگی دکتر حسابی نوشته که
همه آنها خاطرات پدرش بوده و نقل قول از ایشان. او هم چنین
میگوید که اساتید فیزیک ایران به استاد حسودی کرده و قصد
تخریب شخصیت او را دارند.
«نزدیک کاخ سفید یک هتل قدیمی هست به نام هتل ویلارد که
لابی نسبتا بزرگی دارد. اتفاقا آنچه این هتل را معروف کرده همین
لابی است. سال ها پیش رییس جمهوری وقت آمریکا عصرها که
می خواسته خستگی در کند از کاخ سفید قدم زنان به هتل
می رفته در لابی می نشسته و یک قهوه سفارش می داده است.
بسیاری از مردم و صاحبان صنایع یا هنرمندان که مشکل داشته اند
و دست شان به رییس جمهوری نمی رسیده این ماجرا را می دانستند.
آنها میزهای اطراف رییس جمهور را رزرو می کردند و دو تا دوتا درباره
مسایل مملکت طوری حرف می زدند که صدای شان به گوش رییس
جمهور برسد و غیر مستقیم روی او اثر بگذارد . حتی بعضی ها
هم پیشتر می رفته اند و مستقیما با خود رییس جمهور گفت و
گو می کردند و اصطلاح لابی کردن دقیقا از همین جا ریشه
گرفته است.»
واکاریا، به معنی «جداکننده» به شرکت هایی گفته می شود
که سرویس کارشان درست برعکس شرکت های همسریاب
هست. این شرکت ها در برابر دریافت مبلغی، وظیفه ی جداکردن
یک زن و مرد از همدیگر را به عهده می گیرند. بیشترین درخواست
از آنها، در هنگام خیانت یکی از اعضای خانواده هست. برای نمونه،
زنی که شوهرش بهش خیانت می کنه، ولی به خاطر علاقه اش
به شوهرش، حاضر به جدایی از او نیست، با پرداخت مبلغی به
این شرکت ها، از آنها درخواست می کنه که شوهرش را از معشوقه اش
جدا کنند. روش کار این شرکت ها بسیار جالب، پیچیده و کارآگاهی
هست. آنها با بررسی دقیق سلیقه ی جنسی آن مرد، یک زن کاملن
ایده آل او را پیدا می کنند که درست تمام ویژ گی های خواستنی آن
مرد را داشته باشه. این زن ها از کارمندان شرکت جداکننده هستند
و دوره های ویژه و کافی برای به دام انداختن مردها را دیده اند.
سپس با چیدن یک نقشه ی کامل، مرد را فریب می دهند و به دام
یک رابطه ی عاطفی تازه می اندازند. با بررسی عادات زندگی مرد،
متوجه می شوند که برای نمونه در چه رستوران هایی غذا می خورد؟
یا هر روز سر چه ساعتی کدام قطار را سوار میشود؟ و غیره.
سپس آن زن جداکننده به طور بسیار طبیعی بر سر راه او قرار
می گیرد و با دلربایی از او، بازی را آغاز می کند.
عشقی دروغین، تمام وقت مرد را به خود جلب می کند و از او
می خواهد که از معشوقه اش جدا شود و با او باشد. مرد که
به دام این نقشه افتاده، با خوشحالی رابطه اش را با معشوقه ی
پیشین اش بهم می زند، به امید این که به زن ایده آلش دست پیدا کند.
ولی پس از مدتی، این زن جداکننده هم از او جدا می شود و مرد را
مجبور به بازگشت به آغوش خانواده می کند.
نه تنها زن و شوهرها، که در بسیاری موارد پسر و دخترهای مجرد
هستند. گاهی حتا کسانی که قصد جداشدن از دوست
دختر/پسرشان را دارند، ولی شهامت بیان آن را ندارند، با کمک این
شرکت ها، به هدف شان می رسند.
خودش کرده.
فرق است میان ِ "فروتنی" و "خودکم زنی" . فروتنی مبتنی
بر
شناخت است. فرد واقع بینانه کاستی هایش را می شناسد،
به آنها اذعان می کند، و در مقام عمل و نظر از حدود توانش فراتر
نمی رود- به بیش از آنچه هست، تظاهر نمی کند. اما "کم زنی"
نوعی تکبر پنهان است: فرد خود را بهتر از آنچه بواقع هست
می پندارد، به زبان از کاستی هایش می گوید، بی آنکه در دل به
آنها باور داشته باشد- بر آنها اصرار می کند تا دیگران انکارش کنند.
کم زنی نشانه فقدان اعتماد به نفس است یا تصویر نادرستی که
فرد از خود دارد. بی جهت نباید کسی را به حسنی که ندارد ستود؛
اما اگر کسی در ما حسنی دید و آن را بی مبالغه ستود، به نظرم
بی جهت نباید خودکم زنی کرد- ستایش را باید فروتنانه پذیرفت
و شاکر آن حسن بود.