وقتی پای حرف استادی رفتی که مستت کرد ،

کتاب خاصی خوندی که جانت را روشن کرد ،

موسیقی فاخری شنیدی که گرمت کرد ،

نگذار طعم دانش ، روشنایی و گرمای جدیدت با معاشرت های

بیهوده یا مطالعات بی ربط یا وقت گذرانی های مهم برای بقیه

ولی بی اهمیت برای تو ،

حرام شود!

نگذار صداهای دیگر ، هارمونی موسیقی فاخرت را بهم بریزند ،

باید کاری کنی آن طعم ” بزرگ شدن” در جانت بماند

برای “بزرگ ماندن” باید هم کارهای بزرگ کرد  ؛

هم بزرگ رفتار کرد هم با آدمها ی کوچک و ایده های کوچترشان

دم خور نبود،

خلاص!